آزمون ارشد یکی از مهم‌ترین آزمون‌هایی است که برای ورود به مقاطع تحصیلی بالاتر هر ساله در کشور ما برگزار می‌شود.

زبان انگلیسی یکی از دروسی است که تعداد سوالات بالایی را به خود در این آزمون اختصاص داده است. به همین دلیل در این مقاله لینگوتاک لیستی جامع از لغات پر تکرار را برای شما فراهم کرده‌ایم. تا انتها همراه ما باشید. همچنین شما با شرکت در یک کلاس زبان آنلاین می‌توانید روی زبان انگلیسی تسلط بیشتری پیدا کنید.

واژگان پر تکرار آزمون ارشد

‏accurate

دقیق، درست، صحیح

‏adjacent

مجاور، همجوار

‏ample

کافی، فراوان

‏apparent

آشکار، واضح

‏arbitrary

اتفاقی، تصادفی

‏beneficial

مفید، سودمند

‏brilliant

درخشان ، تابناک

‏controversial

جدال آمیز

‏diverse

گوناگون، متنوع

‏dizzy

گیج کننده، سرگیجه آور

‏doubtful

مردد، دودل

‏drastic

حاد، شدید

‏ecstatic

سرخوش، شاداب

‏equivalent

برابر، هم ارز ، معادل

‏exceeding

زیاد، شدید

‏fictional

داستانی، خیالی

‏fragile

شکننده ، نازک

‏frank

صادق

واژگان مهم انگلیسی برای کنکور ارشد (۴۰۰ واژه پرتکرار هر سال)

‏futile

بی فایده، بی استفاده

‏grateful

سپاسگذار

‏immense

بزرگ، عظیم، زیاد

‏imprudent

بی احتیاط، بی فکر

‏impulsive

بدون تفکر، بی خردانه

‏indomitable

راسخ، تزلزل ناپذیر، شکست ناپذیر

‏inevitable

اجتناب ناپذیر

‏ingenious

خلاق، مبتکر، سازنده

‏inherent

ذاتی، درونی

‏initial

اولیه، ابتدایی

‏intact

دست نخورده، سالم

‏interval

فاصله، وقفه

‏intractable

رام نشدنی، سرکش، انعطاف ناپذیر

‏intrinsic

ذاتی، درونی، اساسی

‏invariable

ثابت، بدون تغییر

‏marginal

حاشیه، کناری

‏mediocre

معمولی، متوسط

‏meticulous

دقیق، موشکافانه

‏mutual

دوطرفه، دوجانبه

‏neutral

بی طرف، خنثی

‏peripheral

پیرامونی، دوره‌ای

‏permanent

‌دائمی، ابدی

‏pessimistic

بدبین

‏preceding

قبلی، پیشین

‏predisposed

آماده، مستعد

‏predominant

برجسته‌ترین، غالب‌ترین

‏prestigious

برجسته، مهم

‏primitive

ابتدایی، اولیه، بدوی

‏rational

معقول، منطقی

‏reckless

بی دقت، بی احتیاط، بی توجه

‏reliable

قابل اعتماد، معتبر

‏requisite

لازم، ضروری

‏spontaneous

بی اختیار، فوری

‏subordinate

پایین‌تر، تابع، زیر دست

‏sufficient

کافی

‏thorough

کامل، جامع

‏unanimous

یک رأی، همدل

‏vital

بسیار مهم، حیاتی

‏voluntary

داوطلبانه

‏wary

محتاط، مواظب

‏widespread

رایج

واژگان مهم انگلیسی برای کنکور ارشد (۴۰۰ واژه پرتکرار هر سال)

‏adversely

به‌طور نامطلوب، به‌طور نامساعد

‏approximately

تقریبا

‏confidently

با اعتماد به نفس، با اطمینان

‏consequently

بنابراین، در نتیجه

‏conversely

بر عکس، از طرفی دیگر

‏eventually

نهایتا، سرانجام

primarily

اساسا، عمدتا

‏punctually

به موقع، سروقت

‏redundantly

اضافی، زاید

‏reluctantly

با اکراه، بدون تمایل

‏remarkably

به‌طور چشمگیر، به‌طور قابل توجه

‏simultaneously

به‌طور همزمان

‏sincerely

به‌طور صادقانه

‏subsequently

سپس، متعاقبا

‏temporarily

به‌طور موقت

‏urgently

فوری

‏vaguely

به‌طور مبهم

‏vastly

زیاد، به‌طور وسیع

‏virtually

تقریبا، عملا

‏acquisition

فراگیری، اکتساب

‏appreciation

قدردانی، تقدیر

‏aptitude

استعداد، توانایی

‏asset

سرمایه، دارایی

‏assistance

کمک، یاری مساعدت

‏astonishment

شگفتی، سرگشتگی

‏attitude

گرایش، حالت

‏authority

اجازه، اختیار، صلاحیت

‏avoidance

پرهیز، اجتناب

‏commitment

تعهد

‏compensation

جبران، تلافی

‏complaint

شکایت

‏component

بخش، جز

‏conformity

تطابق، پیروی

‏conspiracy

توطئه، دسیسه، تبانی

‏controversy

بحث، مجادله

‏convention

سنت، عرف، رسم

‏coordination

هماهنگی

واژگان مهم انگلیسی برای کنکور ارشد (۴۰۰ واژه پرتکرار هر سال)

‏detection

شناسایی، تشخیص

‏disharmony

ناهماهنگی، عدم انسجام

‏disruption

اخلال، اختلال، بی نظمی

‏dispute

مشاجره، بحث، جدل

‏evolution

تکامل

‏exaggeration

اغراق، مبالغه

‏exhibition

نمایشگاه، نمایش، عرضه

‏expansion

توسعه، گسترش

‏exploitation

بهره کشی، استثمار

‏extinction

انقراض

‏implication

معنی ضمنی، تلویح

‏indulgence

زیاده روی، افراط

‏inflation

تورم

‏inhibition

ممانعت، جلوگیری

‏illustration

توضیح، تشریح، شکل

‏inferiority

پایین رتبگی، دون پایگی، کوچی

‏insight

بینش، دید، بصیرت

‏integrity

یکپارچگی، تمامیت

‏intention

قصد، نیت

‏interaction

تعامل

‏intervention

مداخله

‏interpretation

تفسیر، توضیح، تشریح

‏investigation

تحقیق، بررسی

‏jealousy

حسادت

‏jeopardy

خطر

‏morality

اخلاقیات، پایبندی اخلاقی

‏orientation

جهت یابی، نگرش

‏patience

صبر، شکیبایی

‏priority

اولویت

‏regulation

قانون، مقررات

‏repulsion

انزجار، نفرت، بیزاری

‏reputation

شهرت

‏resistance

مقاومت، مخالفت

resolution

حل مشکل، رفع مشکل، اراده، عزم ثبات قدم

‏restraint

منع، ممانعت، جلوگیری

‏resurrection

احیا، تجدید حیات، رونق مجدد

‏retaliation

انتقام

‏simulation

شبیه سازی

‏solution

راه حل

‏submission

تسلیم، تحویل

‏superiority

برتری

‏supervision

نظارت

‏suppression

سرکوب، سرکوبی

‏survival

بقا، جان سالم بدر بردن

‏suspension

تعیق، معلق بودن

‏tradition

رسم، سنت

‏vanity

تکبر، غرور

‏vibration

ارتعاش، نوسان

‏violation

تخطی

‏abridge

کوتاه کردن، مختصر کردن

‏absorb

جذب کردن

‏abstain

پرهیز کردن، اجتناب کردن

‏abuse

سواستفاده کردن

‏accompany

مشایعت کردن، همراهی کردن

‏adjust

وقف دادن، سازگار کردن

‏advocate

حمایت کردن، طرفداری کردن

‏affect

تحت تاثیر قرار دادن ، تاثیر گذاشتن

‏agitate

آشفته کردن، سرگردان کردن، برهم زدن

‏allege

ادعا کردن، اظهار کردن

واژگان مهم انگلیسی برای کنکور ارشد (۴۰۰ واژه پرتکرار هر سال)

‏allocate

اختصاص دادن، تخصیص دادن

‏anticipate

انتظار داشتن، پیش بینی کردن

‏appoint

(منصوب کردن، گماشتن به کاری)

‏arrange

تدارک دیدن، مرتب کردن

‏ascribe

نسبت دادن به ، ربط دادن به

‏aspire

آرزو داشتن، اشتیاق داشتن

‏assemble

جمع کردن، گردآوری کردن

‏assume

فرض کردن، در نظر گرفتن، پنداشتن

‏associate

ربط دادن، ارتباط و معاشرت داشتن با

‏attain

بدست آوردن

‏attribute

نسبت دادن به، ربط دادن به

‏betray

خیانت کردن

‏circulate

در گردش بودن، جاری بودن

‏clash

مشاجره داشتن، مجادله داشتن

‏coincide

همزمان بودن، مقارن بودن ، همپوشی داشتن

‏collaborate

همکاری کردن، تعاون داشتن

‏collapse

فروریختن، فروپاشیدن ،ویران کردن

‏commit

تعهد دادن، متعهد شدن

‏comply

اطاعت کردن، پیروی کردن، هماهنگ شدن با

‏conceive

تصور کردن

‏concentrate

تمرکز کردن

‏condemn

سرزنش کردن، توبیخ کردن

‏confess

اقرار کردن، اعتراف کردن

‏confirm

تایید کردن

‏confound

گیج کردن، سردرگم کردن

‏confront

مواجه شدن، روبرو شدن

‏conserve

نگهداری کردن، حفظ کردن

‏consult

مراجعه کردن ، مشورت گرفتن

‏consume

خوردن، استفاده کردن

‏contend

اظهار کردن، ادعا کردن

‏convene

گرد همایی داشتن، دور هم جمع شدن

‏convert

تبدیل کردن، تغییر دادن

‏correspond

موافق بودن ، مشابه بودن

‏deceive

فریب دادن، گول زدن

‏deduce

برداشت کردن

‏degenerate

بدتر شدن، روبه انحطاط رفتن

‏deliver

تحویل دادن

denote

نشانه چیزی بودن، دلالت کردن بر، به معنی چیزی بودن

‏depict

به تصویر کشیدن، نمایش دادن

‏deposit

واریز کردن

‏derive

گرفتن، مشتق شدن

‏detach

(از قسمت بزرگتری) جدا کردن، مجزا کردن

‏detect

شناسایی کردن

‏determine

تعیین کردن

‏detest

نفرت داشتن

‏deviate

منحرف شدن، از مسیر خارج شدن

‏devote

اختصاص دادن، وقف کردن

‏diminish

کاستن، کم کردن، کم در نظر گرفتن

‏discern

فهمیدن، متوجه شدن

‏disclose

فاش کردن، آشکار ساختن

‏discriminate

تبعیض قائلل شدن، تمییز قائل شدن

‏dispatch

ارسال کردن، فرستادن

‏display

نشان دادن، نمایش دادن

‏dispute

مشاجره کردن، جدل و بحث کردن

‏distinguish

تشخیص دادن

‏diverge

منحرف شدن، از مسیر خارج شدن

‏donate

اهدا کردن، هدیه کردن، اعانه دادن

‏elicit

بیرون کشیدن، استخراج کردن

‏eliminate

حذف کردن، کنار گذاشتن

‏embark on/upon

انجام دادن، اقدام کردن، مبادرت ورزیدن

‏embody

مجسم کردن، تجسم کردن

‏emerge

آشکار شدن، پدیدار شدن

‏encounter

مواجه شدن، روبرو شدن

‏enforce

تقویت کردن، تحکیم کردن

‏enhance

بهبود دادن، ارتقا دادن

‏enumerate

برشمردن، یکیک ذکر کردن

‏equip

مجهز کردن، آماده کردن

‏establish

بر پا کردن

‏esteem

احترام گذاشتن، گرامی داشتن

‏estimate

برآورد کردن، تخمین زدن

‏evacuate

تخلیه کردن، بیرون بردن، خارج کردن

‏evaporate

بخار شدن، ناپدید شدن

‏exceed

فراتراز چیزی رفتن

‏expire

منقضی شدن، پایان یافتن

‏extinguish

(آتش و غیره) خاموش کردن، فرونشاندن

‏fabricate

ساختن، بوجود آوردن

‏flourish

رشد کردن، موفق شدن، شکوفا شدن

‏foster

ترویج کردن، تشویق کردن

‏garner

جمع کردن

‏generate

تولید کردن، ایجاد کردن

‏glance

نظر اجمالی انداختن به

‏hinder

ممانعت کردن

‏identify

شناختن، تشخیص دادن

‏implement

به انجام رساندن، اجرا کردن

‏imply

تلویحا بیان کردن

‏impose

تحمیل کردن، اعمال کردن

‏impress

تاثیر گذاشتن

‏incline

تمایل داشتن، گرایش داشتن

‏incorporate

در برگرفتن، گنجاندن

‏increase

افزایش دادن، اضافه شدن

‏induce

ترغیب کردن، تشویق کردن

‏inflate

باد کردن، بزرگ کردن

‏inherit

وارث چیزی بودن، وارث شدن به

‏insert

وارد کردن، داخل نمود

‏intercept

باز داشتن، (کسی یا چیزی را بین راه) متوقف کردن

‏interfere

مداخله کردن

‏interpret

تفسیر کردن، توضیح دادن

‏interrupt

حرف کسی را قطع کردن، مانع شدن، سر راه کسی قرار گرفتن

intersect

همدیگر را قطع کردن، ازهمدیگر گذشتن

‏intervene

مداخله کردن، وساطت کردن، بین دو چیز قرار گرفتن

‏invoke

استناد کردن به، متوسل شدن به

‏last

ادامه داشتن، طول کشیدن

‏locate

محل چیزی را پیدا کردن، مکان یابی کردن

‏maintain

حفظ کردن، نگه داشتن

‏monitor

مراقبت کردن، زیر نظر قرار دادن

واژگان مهم انگلیسی برای کنکور ارشد (۴۰۰ واژه پرتکرار هر سال)

‏navigate

راندن، هدایت کردن (کشتی، هواپیما، اتومبیل)

‏neglect

بی توجهی کردن، نادیده گرفتن

‏negotiate

مذاکره کردن، واردمذاکره شدن

‏notify

اطلاع دادن

‏nullify

لغو کردن، باطل کردن

‏object

اعتراض کردن، مخالفت ورزیدن

‏obligate

ملزم کردن، مجبور کردن

‏obstruct

مانع شدن ، جلوگیری کردن

‏obtain

بدست آوردن

‏occur

اتفاق کردن، رخ دادن

‏overlap

همپوشی داشتن، تداخل داشتن

‏overlook

نادیده گرفتن

‏overwhelm

در خود فروبردن، مستغرق کردن

‏penetrate

نفوذ کردن

‏perceive

متوجه شدن، درک کردن

‏perform

انجام دادن، اجرا کردن

‏persuade

متقاعد کردن، مجاب کردن

‏pinpoint

به دقت تعیین کردن، دقیقا مشخص کردن

‏ponder

تفکر کردن، تعمق کردن

‏postulate

مسلم فرض کردن، بدیهی کردن

‏precede

پیش از چیزی قرار گرفتن

‏preserve

حفظ کردن، محافظت کردن

‏probe

بررسی کردن، تحقیق کردن

‏proceed

انجام دادن، اقدام کردن

‏promote

ارتقا دادن، بهتر کردن

‏pursue

دنبال کردن، پیگیری کردن

‏quarrel

مشاجره کردن ، جرو بحث کردن

‏recognize

تشخیص دادن، به رسمیت شناختن

‏reconcile

آشتی کردن

‏recover

بهبود یافتن ، بهتر شدن

‏recount

نقل کردن، شرح دادن

‏reduce

کاستن، کم شدن

‏refuse

رد کردن، نپذیرفتن

‏regard

نگریستن، در نظر گرفتن، تلقی کردن

‏release

آزاد کردن، رها ساختن

‏reproduce

تکثیر کردن، تولید مثل کردن

‏reside

ساکن شدن، زندگی کردن

‏resolve

حل کردن، برطرف کردن

‏restore

باز گرداندن، احیا کردن

‏restrict

محدود کردن

‏resume

از سرگرفتن، از نو شروع کردن

‏retain

حفظ کردن، نگه داشتن

‏retreat

عقب نشینی کردن، خود را عقب کشیدن

‏retrieve

به حالت قبلی برگشتن، احیا کردن ، دوباره بدست آوردن

‏reveal

آشکار کردن

‏revoke

لغو کردن، باطل کردن

‏revolve

حول محور یا نقطه ای گشتن، چرخیدن

‏scold

سرزنش کردن، توبیخ کردن

‏smuggle

قاچاق کردن، قاچاقی وارد یا خارج کردن

‏speculate

حدس زدن، فرض و گمان کردن

‏stimulate

ترغیب کردن، تشویق کردن ، تحریک کردن

‏submit

تحویل دادن

‏summon

احضار کردن، فراخواندن

‏surpass

برتر بودن، پیشی گرفتن

‏surrender

تسلیم شدن

‏survive

جان سالم به در بردن، زنده ماندن

‏suspend

معلق بودن،آویزان بودن

‏sustain

تحمل کردن، نگه داشتن، تاب آوردن

‏tackle

پرداختن به

terminate

خاتمه دادن، پایان دادن

‏transfer

انتقال دادن، منتقل شدن

‏trigger

موجب شدن، به جریان انداختن، شروع کردن

‏undergo

چیز ناخوشایند یا مشکلی را تجربه کردن، تن دادن به، متحمل شدن

‏undertake

به عهده گرفتن، عهده دار شدن

‏utilize

بکار بردن، استفاده کردن

‏vanish

ناپدید شدن، محو شدن

‏violate

نقض کردن

‏withstand

مقاومت کردن، مخالفت کردن

wrap

پیچیدن، بسته بندی کردن

واژگان مهم انگلیسی برای کنکور ارشد (۴۰۰ واژه پرتکرار هر سال)

سوالات رایج

در ادامه نظر شنا را به تعدادی از سوالات رایج در این باره جلب می‌کنیم.

چگونه می‌توانم سرعت یادگیری زبان انگلیسی خود را به حداکثر برسانم؟

  1. آنچه را که می‌خواهید به‌خاطر بسپارید، با صدای بلند بگویید.
  2. با دست یادداشت برداری کنید، نه با کامپیوتر.
  3. جلسات مطالعه خود را تقسیم بندی کنید.
  4. خودت را با روش‌های مختلف بیازمایید.
  5. روش تمرین خود را تغییر دهید.
  6. به‌طور منظم تمرین کنید.
  7. در طول روز خواب کافی داشته باشید.
  8. چندین موضوع را پشت سر هم بیاموزید.

تکنیک فاینمن چیست؟

تکنیک فاینمن یک روش یادگیری است که به نام ریچارد فاینمن نامگذاری شده است. در این تکنیک، فرد مفهومی را که در حال یادگیری است برای خود به‌روشی ساده توضیح می‌دهد تا شکاف‌های دانش خود را پیدا کند. تکنیک فاینمن یک مدل ذهنی برای انتقال اطلاعات با استفاده از افکار مختصر و زبان ساده است.

چطور لغات جدید زبان انگلیسی را سریعا یاد بگیریم؟

راه‌های زیادی برای یادگیری لغات جدید یک زبان از جمله انگلیسی وجود دارد که به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

  • مطالعه کنید، مطالعه کنید و مطالعه کنید. هرچه بیشتر، به‌ویژه رمان و همچنین مجله و روزنامه می‌خوانید، کلمات بیشتری یاد خواهید گرفت.
  • دم دست خود یک دیکشنری داشته باشید.
  • دیکشنری خودتان را درست کنید.
  • روزانه یک لغت یاد بگیرید.
  • با افراد خارجی در محیط آنلاین صحبت کنید.

یک ستارهدو ستارهسه ستارهچهار ستارهپنج ستاره (1 نظر, میانگین: 5,00 از 5)
Loading...